شکوه غیرت انقلابی مردم گلستان در اربعین شهید مهقانی
تاریخ انتشار: ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۳۰۸۵۳
به گزارش خبرگزاری فارس از گرگان، مردم شهید پرور گلستان، با حضور طوفانی و بینظیر خود در اربعین شهید مقداد مهقانی که در حسینیه عاشقان ثارالله شهرستان گرگان برگزار شد نشان دادند که پای آرمانهای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و مقام معظم رهبری و شهدا ایستاده اند و نمیگذارند خدشهای به این نظام مقدس وارد شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فرمانده سپاه نینوا گلستان در مراسم چهلمین روز شهید مقداد مهقانی گفت: از امت شهید پرور استان گلستان تشکر میکنم. عشق و علاقه در روز تشییع پیکر شهید مهقانی عزیز بسیار زیبا و دیدنی بود.
سردار علی ملک از پدر صبور و مادر بزرگوار شهید مهقانی تشکر کرد و افزود:این پدر و مادر عزیز تک فرزند خود را تقدیم حرم آل الله کردند و ما باید قدردان خون شهدایمان باشیم.
وی تصریح کرد: در این مکان مقدس پیمان میبندیم که راه شهدا را ادامه میدهیم. مردم به برکت خون شهدا از انقلاب دفاع میکنند.
فرمانده سپاه نینوا گلستان افزود: وضع فلاکت بار اسرائیل را اکنون میبینیم که تاکنون سابقه نداشت با صدای بلند میگوییم که آرزو داریم که از روی زمین محو شوید.
ملکشاهکویی گفت: رژیم کودککش صهونیستی هرچه سریعتر باید از دنیا ریشهکن شود و به برکت خون شهدا این اتفاق خواهد افتاد.
فائزه ملکیان که همراه کودک خردسالش در مراسم چهلمین سالروز شهادت بیستمین شهید مدافع حرم گلستان «مقداد مهقانی» شرکت کرده بود در گفتوگو با خبرنگار فارس گفت: شهید مهقانی برای دفاع از حرم آل الله به درجه رفیع شهادت رسید. امیدوارم بتوانیم راه این شهدا و دیگر شهدای عزیزمان را ادامه دهیم.
این بانوی گلستانی ادامه داد: شهدا رفتند تا من و فرزندم در امنیت و رفاه زندگی کنیم. یادمان نرود آرامشی که امروز در جامعه داریم مدیون خون شهدا است. نباید بگذاریم که خون این بزرگواران پایمال شود.
جلالی از دیگر شهروندان گلستانی که در مراسم اربعین شهادت شهید مهقانی شرکت کرده است، در حالی که اشک از گونههایش جاری است در گفتوگو با خبرنگار فارس گفت: من خیلی دوست داشتم در روز تشییع پیکر مطهر شهید مدافع حرم شهید مهقانی عزیز شرکت کنم و متاسفانه بنا به دلایلی نتوانستم خودم را به آن مراسم باشکوه برسانم.
جلالی افزود: امروز با دخترانم آمدم تا در مراسم چهلمین روز شهادت یار حاج قاسم سلیمانی شرکت کنم و خیلی خوشحالم که توانستم خودم را به حسینیه عاشقان ثارالله برسانم و سهمی در این حضور باشکوه داشته باشم.
بانوی دیگر گرگانی که بر روی ویلچر نشسته بود و در این مراسم شرکت کرده بود، در گفتوگو با خبرنگار فارس گفت: خیلی خوشحالم که خداوند به من این لیاقت را داد تا در مجلس چهلم شهید مهقانی شرکت کنم.
وی تصریح کرد: شهدا تجسم واقعی اعتقادات ما هستند و مقام والایی در نزد خداوند متعال دارند.
این بانوی گرگانی با بیان اینکه امیدوارم هیچگاه شرمنده شهدا نباشیم، گفت: شهدا ما را نگاه میکنند و امیدوارم برایمان بال پرواز شوند.
همسر شهید نصیری نیز که در این مراسم شرکت کرده بود، در گفت و گو با خبرنگار فارس گفت: امثال شهید مهقانی ها و شهید نصیری ها رفتند تا ما در امنیت زندگی کنیم. باید با رعایت حجاب فاطمی از خونشان دفاع کنیم زیرا ما به تک تک شهدا مدیونیم.
به گزارش فارس، شهید مقداد مهقانی، بیستمین شهید مدافع حرم گلستان است که در سوریه بر اثر حمله رژیم کودککش اسرائیل در یاردهم فروردین ماه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
انتهای پیام/83019
منبع: فارس
کلیدواژه: گلستان گرگان شهید مهقانی خبرنگار فارس گفت مقداد مهقانی شهید مهقانی شرکت کرده خون شهدا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۳۰۸۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت دختران حاج قاسم از اصفهان تا خانه پدری
ما دختران و مادران اصفهانی برای این انقلاب و سردمدارانش میخواهیم غوغا به پا کنیم، میخواهیم به دشمنان بگوییم که از شهادت هراس نداریم و برای رسیدن به آن هرکاری میکنیم؛ بهتر است اینطور بگویم که به کرمان رفتیم تا به دشمنان ثابت کنیم امنیت کشور ما با کارهای شما به خطر نمیافتد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، ما دختران و مادران اصفهانی برای این انقلاب و سردمدارانش میخواهیم غوغا به پا کنیم، میخواهیم به دشمنان بگوییم که از شهادت هراس نداریم و برای رسیدن به آن هرکاری میکنیم؛ بهتر است اینطور بگویم که به کرمان رفتیم تا به دشمنان ثابت کنیم امنیت کشور ما با دو تا بمب به خطر نمیافتد؛ تا زمانی که ما نوجوانان و جوانان به همراه مادران غیورمان در میدان هستیم، نمیگذاریم به وجبی از این خاک نگاهی چپ بیفتد.
زیارت کرمان پر از برکت و همراه با خاطرات خوش معنوی و زمانی برای همدلی است؛ در این هنگام آموختم که جز گفتن شکر در مواقع سختی چیزی بر زبانم جاری نباشد چراکه ما دختران حاج قاسم و پای کار این مکتب هستیم؛ سفرمان را از بهشت روی زمین اصفهان یعنی گلستان شهدا آغاز کردیم؛ ساعاتی پیش از حرکت همه با کوله پشتیهای سبک اربعینی یکی یکی در خیمه جمع شدیم، بر سر مزار شهدای عزیزمان شهید زاهدی، خرازی، کاظمی و هم رزمانشان رفتیم و اذن رفتن خواستیم.
ساعت موعد فرا رسید و به سوی مقصد راهی شدیم؛ در طی مسیر با سربندهای یازهرا (س)، لبیک یا خامنهای، یا علیاصغر و عکسهایی از شهیدان خرازی، همت، زینالدین، کاظمی و… را به شیشه اتوبوس زدیم تا وجود آنها را کنار خودمان و در طول مسیر حس کنیم؛ کتاب میخواندیم، با همسفریها درمورد شهدا، مکتب حاج قاسم، آرمان کشور و مواردی مختلفی صحبت میکردیم و سعی داشتیم بهتر به معنویات خود بپردازیم.
پنجشنبه صبح برای اقامه نماز جماعت بیدار شدیم، عجب صحنهای بود و چه جمعیتی از استان اصفهان آمده بود، بیش از چهل اتوبوس و این لحظات آماده میشدیم برای آن اجتماع پرشور؛ چفیهها را سر میکردیم و یکی یکی با نظم خاصی کنار هم و پشتسر هم مینشستیم. خادمان پرچمهایی با شعار «فلسطین کلید رمزآلود فرج است» و عکس زیبا حاج قاسم را به دستمان میدادند تا در مراسم با افتخار آن را دست گرفته و بالا ببریم.
همه جمع شدیم و معرکه بزرگ و حماسی مادر دختری در مصلی کرمان طنین گرفت؛ همه باهم یک صدا شعار میدادیم و میگفتیم: «حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست، وای اگر خامنهای حکم جهادم دهد ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد و…» عجب صحنهای بود، چقدر دلنشین و پرغرور بود؛ آری باید بگویم که مردم و زنان میهن من چنین دلاوران غیوری هستند که همچون زینب کبری نمیگذارند علم این امت و ملت زمین بماند و خود به دل معرکه میزنند.
آرام آرم باید برای رفتن به بیت آماده میشدیم؛ بار خود را سبک کردیم، برای بغل دستی خود به یاد شهدا و با مداحی «حسین حسین میگیم میرویم کربلا» سربند برای هم بستیم، علم یا زهرا، یا مهدی و… را به دست گرفتیم، مداحی در باند پخش شد و پیادهروی ما از مصلی تا بیت آغاز شد؛ عجب قاب دشمن سوزی بود، عجب اتحادی بینمان موج میزد؛ چه مسیری را طی کردیم تا رسیدیم به بیت؛ آسمان اشک شوق میریخت، خیابانها بوی خاک و گل گرفته بودند، جمعیت دو هزار نفره ما ازدحامی را به وجود آورده بود که جای سوزن انداختن نداشت...
به بیتالزهرا (س) رسیدیم، جایی که حاج قاسم آن را به عشق حضرت فاطمه ساخت و در آن برای پرورش امت و اسلام، مراسم و فعالیتهای مختلفی را انجام میداد؛ چه جایی بود، چه معنویتی داشت، چه حس و حالی در آن نهفته بود، گویا به چند مکان به طور همزمان سفر کرده بودم… از گلیم پهن شده آبی رنگ زیبا که وصف حال دیدارهای رهبری را داشت گرفته تا فرش حرم امام حسین، حضرت زینب و ضریح قدیمی حضرت رقیه که اطراف تابوت حاج قاسم، همرزمش و شهید گمنام قرار گرفته بود.
پس از گذشت ساعاتی در این بیت نورانی، نوبت به نقطه متفاوت سفر میرسد؛ قرارمان ساعت عاشقی ۱:۲۰ در گلزار شهدای کرمان بود؛ همه اتوبوسها آرام آرام رسیدیم که در بدو ورود توفیق دیدار شهید گمنام ۱۹ ساله نصیبمان شد؛ چه مهمانیای بود آن شب… جوانی گمنام و هم سن و سال ما به استقبالمان آمده بود و چه لحظهای از این زیباتر؟!ته دلم میگفتم «حاجی خوب بلده از دختراش استقبال کنه! شکلات، شیرینی پنجرهای، کیک، چایی و…؛ الحمدلله که چنین پدری دلسوز و مهربانی داریم.»
در بین برنامهها یادی کردیم از دختر کوچولویی که به گلزار شهدا رفته بود تا شکلات پخش کند و برای سردار هم شکلات برد و سردار شکلات را با دستان خود در دهان نگین گذاشت؛ آری آن شب نگین هم میزبان ما بود و چقدر گریه کردیم با گریههایش و چه خاطراتی مرور شد...
دقایقی بر سر مزار رفتیم و خوب درد و دل این روزهایمان را برای حاجی گفتیم، عاقبت بخیری خواستیم، توفیق شهادت و…. پس از زیارت مزار او، نوبت به زائرانش رسید و همه ما بهدنبال مزار دختر کاپشن صورتی با گوشواره قلبی میگشتیم؛ مزاری که خیلی بزرگ نبود، حوالی قد و قواره یک دختر نحیف ۱.۵، ۲ ساله؛ چه صحنهای بود، چقدر دردناک بود، فکر من پیش آن مردی بود که کل خانوادهاش را در یک روز از دست داده و در آن لحظات ما بودیم که با دلی جا مانده در گلزار شهدا کرمان راه افتادیم و به اصفهان آمدیم…
کد خبر 750958